نشانه‌ها در روابط چندسویه – نگاه و نقدی بر کتاب شعر «عهد نسیم» سرودهٔ وحید داور 

فرناز جعفرزادگان – ایران

کتاب شعر «عهد نسیم» سوگ‌سرودی است که وحید داور برای دوستش مانایاد علیرضا نسیمی، شاعر شیرازی، سروده و توسط نشر حکمت کلمه در بهار ۱۳۹۸ چاپ شده است. 

در واقع «عهد نسیم» از آغاز تا پایان شعری بلند است با دوازده فرگرد، که زبان نمادین و اسطوره‌ای، در آن جایگاهی درخور دارد. شاعر با بهره‌گیری از نمادها، افزون بر اینکه شعر خود را هنرمندانه می‌سراید، دغدغه‌ها، دل‌مشغولی‌ها و خواسته‌های خود را از طریق آن‌ها با زبانی غیرمستقیم به مخاطب القا می‌کند. اکثر سروده‌ها در روایت زبانی‌اند که هر یک تکنیک‌های بیانی خود را داراست. 

شاعر با ترکیب‌سازی و گاه استفاده از زبان آرکائیک دست به آفرینش زبانی دیگرگون می‌زند. 

«تیزاب گرم سلطانی آن تمدن را که روی رودبار فلات پی می‌افکندیم ویرانده بود.» (ص ۱۵) 

در این بند، فعل مرکب «ویرانده بود» در شعر خوش نشسته، گر چه در شعر شاعران دیگر و در قدیم این‌گونه فعل‌های مرکب و ترکیب‌سازی‌ها وجود داشته است. ترکیب و تلفیق کلمات انگلیسی و عربی یا آوردن جملات انگلیسی در سروده‌ها نیز دیده می‌شود، مانند ترکیب «دنس‌السماع». 

در شعرهای این کتاب گاهی به دردهای اجتماعی به‌صورت ایهام‌وار برمی‌خوریم که در پس هر واژه معانی دیگری نیز نهفته است.

زادن ما گریختن بود 

و دانسته بودیم که مغز، تنها مغز

با هواپیما می‌گریزد 

… 

یا 

گریختن چون زادن بود

رودها بی که بخواهند 

زاده می‌شوند و از مرزها می‌گذرند

ریگِ آن‌ها را در عبور 

اما کسی نمی‌شمرد

(ص ۱۸)

در این بند «رود» در معنا، فرزند است و در ظاهر «رود جاری» آورده شده است. 

ریختن کلمات عبری و اسطوره‌ای در شعرها، آوردن نام کتاب داستان‌ها در پاره‌روایت‌ها برای ایهام و نشاندن معنایی دیگرگون در شعر مثل استفاده از نام کتاب داستان جی.دی. سلینجر یعنی «ناتور دشت» یا «بوف کور» هدایت و کتاب شعر «ابر شلوار پوش» اثر مایاکوفسکی، مهارت و آشنایی شاعر را در سرودن نشان می‌دهد.

ناتور دشت در پی سرگین پلنگ می‌گشت 

و ما گواه انقراض شاعران بودیم… 

(ص ۲۴)

یا 

و فرقمان اگر می‌کنند از بوف کور، جز به‌خاطر آن نیست 

که نز لکاتگان جفت گرفتیم، نز دختران اثیر… 

(ص ۲۵)

یکی از مواردی که به شعر مدرن آسیب می‌زند، استفاده از ادات تشبیه، «مانند، شبیه، چون و مثل» است که اگر شاعران بتوانند این مورد را رعایت کنند و از ادات تشبیه نو استفاده کنند، قوت زبان شعر به‌لحاظ هنری بالاتر می‌رود.

چرا که نقاشان گمنام کارت پستال و

شاعران فروتنی بودیم 

شبیه پیشوا، مثل بوف کور

(ص ۲۵)

در «عهد نسیم»، بسته به موقعیت‌های گوناگون، شکل‌های مختلفی از کاربرد یک واژه دیده می‌شود. برای نمونه، مردم شیراز به همبرگر می‌گویند «همبر» و وحید و نسیمِ «عهد نسیم» هم تا هنگامی که در شیرازند، همین واژه را به‌کار می‌برند. همین واژه در بخش‌هایی از شعر که در انگلستان می‌گذرند، به «برگر» بدل می‌شود.

همچنین یادآوری خاطره در قالب شعر و پیونددادن به دیگر عناصر متن و شکل‌گیری شعر به روشی نوین، وجود دیالوگ در متن، ریختن عناصر و واژه‌های محلی که نشان از زندگی شاعر در زادگاهش و همچنین شیراز است و تلفیق آن با کلمات، مکان‌ها و جای‌های لیورپول، آوردن جملات و چینش کلامی که ما را به یاد متون مقدس می‌اندازد، از شگردهای نوشتاری و سرودن داور است.

گفتم، «کجا برویم؟» 

گفت، «ملکوت مادرم 

وعده‌گاه کودکان دبستان نگهبان است 

آن را لیورپول نامیده‌اند 

– یعنی در زمین بیگانه فرود آمدیم» 

آنگاه، لبان لیمو را بر نان و همبر فشرد 

گفتم، «چرا برویم؟»

گفت، «در سنگریز شبانگاهی 

گنجشکان نخورده سنگ آیا

بر درخت می‌مانند؟

بر شاخه ماندن و افتادن 

آیا فضیلت گنجشک است؟»

(ص ۲۹)

درهم‌آمیزی شعر کودکانه با زبانی عامیانه در فرگردهای این کتاب جالب توجه است؛ در واقع سخرهٔ شعر کودکانه را در فرگرد هشتم، «آن قصه که نسیم با نسیم، یا مریم برای وحید گفت» می‌بینیم.

وجود واژه‌های بیگانه در شعر و ایجاد قافیه با این واژه‌ها (اوکِی، یوکِی) و کلمه‌هایی که موسیقی را به سروده تزریق می‌کنند، ظرافت دقت شاعر را نشان می‌دهند.

کیه کیه این وقت شب؟

«- من‌ام، من‌ام، شیر علم، یه ساعته پشت درم، وا کن درو تو رو به‌خدا،

بارون می‌باره جر و جر و جر، همه‌ی تنم شده خیس و تر»

خاله‌پیرزن در وا کرد و با دیدن شیر که می‌لرزید، گفت، 

«خیس‌شده‌ی زیر بارون، هوزایت گویینگ؟ یو اوکِی؟

بشین کنار آتیش! خوش اومدی به یوکِی!»

(ص ۴۷)

سروده‌های این دفتر بیشتر تبعیت از نشانه‌ها دارند. نشانه‌هایی که روابط چندسویه با هم دارند و تکرار و بازتکرار می‌شوند. با هم‌نشینی این نشانه‌ها و واژگان، شعر داور گاهی معنا و تأویل چندوجهی می‌گیرد و ایجاد تفاوت می‌کند. 

تأویل و معنا در زنجیره‌ای از تداعی‌ها و خاطرات حضور و غیاب دارد. 

نشانه‌ها با هم‌زبانی شبکه‌ای و پر از دلالت تشکیل داده‌اند؛ زبانی که لاکان «درافتادن به دام شبکه‌های بی‌پایان دلالت‌ها می‌نامد.» 

بخشی از شعر «در آشیان مرغ جگرخواره»:

اما خویی در همان دم 

بازو به بازوی فرانکا گذشت و گفت،

هشدار که هومنی در بطنش خواهی کاشت و هومنی بر دستت خواهد گذاشت 

نسیم گفت،

اینک دو پسر از خیالش بگیر و

بِهِل تا برود

پسران را مگاف و هنری نام کنیم و

مگاف از آنِ من است 

او را مگاف نامیده‌ام

زیرا خدا مصائب‌ام را از یاد من برده ست

او را هنری نامیده‌ای،

زیرا خدا تو را در سرزمین خواری‌ات بارآور ساخت 

گفتم، «مبادا بمیرند

– ای سست ایمان!

چه باک از آنکه بمیرند؟

نشنیده‌ای که جفت گلستان پدر 

پس از دو شکم که مرده زاد

مردی منوّر به خواب دید که می‌فرمود،

«این‌بار پسری زنده خواهی زاد 

نام مرا بر او بگذار 

تا گوگل از نام و نشانش پُر شود»

پس او چنان کرد و 

نام طفل را ابراهیم نهاد»

ما تازه آمده بودیم و 

نام آن مرغ را نمی‌دانستیم 

(ص ۵۵ و ۵۶)

همان‌طور که می‌بینیم، در دوازده فرگرد این مجموعه، با دلالت‌های مکانی، بینامتنی و ارجاع‌پذیری روبرو می‌شویم که گاهی برای خواننده، زبان متون مقدس تداعی می‌شود. زبانی که پر از دلالت‌ها و ارجاعات متنی است. تفاوت‌نگاریِ شاعر نسبت به زبان در این کتاب درخشان است. استفادهٔ درست از ظرفیت واژه و درآمیختن کلمات عبری و متون مقدس، انگلیسی و زبان آرکائیک و آرگو در شعر، موجب شده است که واژه‌ها نمادین و عمیق‌تر در بستر شعر معنا شوند.

نوع نگاه و نگارش وحید داور به زندگی، سوگ، اسطوره، شعر و حتی شاعر، متفاوت است و امضای مشخص دارد.

ارسال دیدگاه